پایگاه دینی وقانونی ولایت فقیه

پایگاه دینی و قانونی ولایت فقیه
ولایت فقیه ریشه عمیق فقهی و روایی دارد و مخالفت با آن مخالفت با اسلام و خدای تعالی است.
امام صادق علیه السلام فرمود:
فَاِذا حَکَمَ بِحُکْمِنا فَلَمْ یَقْبَلْ مِنْهُ فَاِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُکْمِ اللَّهِ وَ عَلَیْنا رَدَّ وَ الرّادُّ عَلَیْنا الرادُّ عَلَی اللّهِ
وقتی فقیه با توجه به حکم ما حکم کرد و از او قبول نکرد، حکم خدا را خوار کرده است و ما را رد کرده است و رد ما رد خداوند است.(۱)
امروز به فضل الهی ولایت فقیه به عنوان اصل محوری نظام در قانون اساسی مطرح شده است و با رأی اکثریت مجلس خبرگان اول - که حدود چهل نفر از هفتاد نفر آنها مجتهد مسلم بودند - تصویب شد و ۹۸% ملت مسلمان ایران به آن رأی مثبت دادند و نظام اسلامی را از شر دشمنان اسلام بیمه کردند. از این رو مخالفت با ولایت فقیه که در اصل ۵، ۵۷، ۱۰۷، ۱۰۹، ۱۱۰ و ۱۱۱ آمده است، مخالفت آشکار با قانون اساسی است که با بالاترین آراء مجلس و ملت به تصویب رسیده است و ریشه عمیق در فقه اسلام دارد.
فقیه بلند آوازه جهان تشیع، صاحب جواهر می‌گوید:
((ازجمله عجایب،وسوسه بعضی درباره ولایت فقیه است،گویاآنهاطعم فقه رانچشیده اندوچیزی از لحن کلام ائمه(ع)ورمزسخنانشان رانفهمیده اند.(۲)
امام خمینی قدس سره نیز فرموده است:
«مخالفت با ولایت فقیه تکذیب ائمه علیهم السلام و اسلام است. »(۳)
———-پی نوشتها
(1): ۷۴. وسایل الشیعه، ج ۱۸، ص ۹۹.

(2)جواهرالکلام،ج۲۱،ص۳۹۷

(۳)صحیفه نور،ج ۹،ص ۱۷۰

عیدغدیر به روایتی نوین

بارگذاری…

چگونگی توجیه ولایت فقیه برای غیر مسلمانان

 

چگونگي توجيه ولايت فقيه براي غيرمسلمانان


مي پرسند: ولايت فقيه، براي مسلمانان براساس قرآن و سنت پيامبر (ص) قابل توجيه است، زيرا مسلمانان به حكم وظيفه شرعي خود را به اطاعت از ولي فقيه جامع شرايط ملزم مي‌دانند، چرا كه به اعتقاد آن‌ها حكومت از آن خدا است و بايد از سوي او تعيين گردد، و مساله ولايت فقيه در اين راستا قابل قبول است، ولي اين استدلال را براي غير مسلمانان و آنان كه قرآن و سنت را قبول ندارند، چگونه توجيه مي‌كنيد؟!


پاسخ: قبلا گفتيم كه تحقق ولايت فقيه در عين آن كه يك مساله الهي و انتصابي است،، مي‌تواند با پشتيباني اكثريت قاطع مردم، با دموكراسي به يك نقطه مشترك برسد، چنان كه اكنون در ايران اين گونه است. اينك با توجه به اين مطلب مي‌گوييم:


۱ - همان گونه كه اقليت‌هاي مذهبي در كشورهاي غيراسلامي تابع اكثريت هستند، و همان را معيار رهبري و اطاعت مي‌دانند، در كشور ايران نيز آن‌ها بر همين اساس عمل مي‌كنند.


۲ - ولي فقيه يك رهبر آگاه، عادل و باتقوايي است كه داراي مديريت در سطح بالا است، او به قوانين همزيستي مسالمت آميز اسلام با اقليت ها، آگاهي كامل دارد، و مي‌تواند روابط و همآهنگي حسنه اي بين جامعه و دستورها، با زندگي آن‌ها برقرار سازد، در اين صورت آن‌ها نيز همانند ساير مردم مسلمان، از همه حقوق و مزايا برخوردار هستند، و براي آن‌ها هيچ گونه مشكلي پيش نمي آيد. و به طور كلي آن‌ها به حكم ضرورت اجتماعي بايد رهبر جامعه را بپذيرند، اينك براي آن‌ها چه فرقي دارد كه اين رهبر ولايت فقيه باشد يا به عناوين ديگر، بلكه اگر آن‌ها به حكم تبعيت از اكثريت، تابع ولايت فقيه شدند، با توجه به وظايف و ويژگي‌هاي ولي فقيه، وصول به اهداف و امتيازات زندگي براي آن‌ها مطمئن تر، سالم تر و خردمندانه تر است.
بنابراين باتوجه به اين مقدمات، به خصوص ويژگي‌هاي يك رهبر صالح براساس ضوابط ولايت فقيه، نظريه ولايت فقيه نه تنها براي آن‌ها قابل توجيه است، بلكه پذيرش آن براي آن‌ها آسان و شفاف خواهد شد. در قانون اساسي جمهوري اسلامي در اصل چهاردهم چنين آمده: «به حكم آيه شريفه «لا ينهاكم الله عن الذين لم يقاتلوكم في الدين ولم يخرجوكم من دياركم ان تبروهم و تقسطوا اليهم ان الله يحب المقسطين (ممتحنه ،آیه60) خدا شما را از نيكي كردن و رعايت عدالت به كساني كه در امر دين با شما پيكار نكردند، و از خانه و ديارتان بيرون نراندند منع نمي كند، چرا كه خداوند عدالت پيشگان را دوست دارد. »بنابراين، رهبر فقيه كه مجري قرآن است، براساس اين آيه و سنت پيامبر (ص) و امامان (ع) با غير مسلمانان غير محارب، رفتار مسالمت آميز دارد، و آنان را در صف مسلمانان به يك نظر مي‌نگرد و از حقوق الهي برخوردار مي‌نمايد.

ماهیت ولایت فقیه

نصب الهی یا انتخاب مردمی؟؟؟

​ولایت فقیه مشخصه خدا محوری نظام اسلامی است.  نصب الهی یا انتخاب مردمی ؟؟؟ یکی از مباحث مهم مربوط به ولایت فقیه این است که ولایت از چه ماهیتی برخوردار است؟ ماهیت الهی دارد یا مردمی؟ و به تعبیر دیگر ولیّ فقیه از ناحیه خداوند و ائمه علیهم السلام منصوب می‌شود یا از ناحیه مردم و با یک انتخاب صددرصد مردمی به تصدی امور کشور می‌پردازد؟ 

کیفیت قانونی حاکمیت ولیّ فقیه بر کشور به این گونه است که مردم عده ای از مجتهدین را به عنوان خبرگان انتخاب می‌کنند و آنها مجلس خبرگان را تشکیل می‌دهند و با خبرگی و آگاهی که نسبت به رهبری و شرایط او از جمله اجتهاد وی دارند، فردی را به عنوان ولی امر مسلمین یا مقام رهبری یا امام امت برمی گزینند.  علت این که مردم خود به طور مستقیم در انتخاب رهبر شرکت ندارند این است که انتخاب او با توجه به شرایط خاص و مهمی که باید داشته باشد، یک امر تخصصی است که عموم مردم از آگاهی لازم درباره آن برخوردار نیستند و همان گونه که در انتخاب مرجع تقلید به خبرگان مراجعه می‌کنند، چون خود توان تشخیص اجتهاد و یا اعلمیت مرجع را  ندارند، درباره رهبری نیز به خبره مراجعه می‌کنند تا آنها با تشخیص اجتهاد و سایر ویژگی‌های رهبری، او را مورد شناسایی قرار دهند و در صورتی که حائز شرایط باشد، وی را به رهبری برگزینند. 

تشکیل مجلس خبرگان رهبری، مترقی ترین شکل انتخاب ولیّ فقیه است، زیرا حقیقت آن، مراجعه غیر متخصصین به متخصص است و مردم برای تشخیص رهبری به اهل خبره مراجعه می‌کنند تا آنها با تکیه بر تخصص خود، رهبری شایسته نظام اسلامی را تعیین کنند. البته از آن جایی که این خبرگان خود منتخبین ملت هستند، در حقیقت این مردم هستند که رهبری را تعیین می‌کنند. 

حال این سؤال مطرح است که حکومت فقیه از سوی خداوند است و انتخاب او از سوی مجلس خبرگان شرط حاکمیت اوست که در این صورت ولایتی الهی دارد و تصدی امور کشور از نوع ولایت بر مردم خواهد بود، یا این که مردم به او حاکمیت و اختیار می‌دهند که در این صورت رهبر وکیل مردم بوده و نوع حاکمیتش وکالت باشد؟  بدون شک فقیه با کسب اجتهاد، عدالت و سایر شرایط از ولایت برخوردار می‌گردد و ولایت او یک ولایت الهی است و نصب او از ناحیه خداوند است. از همین رو امام خمینی قدس سره فرمود: «ولی امر، حجت خداست». [۱]  با این بینش است که او ولی امر است و کلمه ولی وامام مسلمین بر او اطلاق می‌گردد و در قانون اساسی و فقه اسلامی نیز به عنوان ولی معرفی شده است نه وکیل و نه نایب مردم.

پی نوشت:

[۱]. کلمات قصار امام خمینی قدس سره، ص ۱۱۹ - ولایت فقیه، ص ۹۰ - انتشارات آزادی

پاسخ به شبهه«تعهد منهای تخصص» در مسئله ولایت فقیه

تعهد منهاي تخصص 

يكي از شبهه‌هايي كه نهضت آزادي و ديگران مطرح كرده اند (۶) اين است كه مي‌گويند: «رهبر يك جامعه بايد علاوه بر تعهد، متخصص باشد، تخصص در فقه و احكام ديني كافي نيست، بلكه در امور سياست و تدبير امور و كشورداري نيز بايد از تخصص بالايي برخوردار باشد، در صورتي كه در افراد فقيه، چنين تخصصي وجود ندارد. آيا مي‌توان مديريت علمي را جاي گزين مديريت فقهي كرد؟ »

پاسخ: در پاسخ اين شبهه يا سؤال، به چند مطلب اشاره مي‌كنيم، كه با توجه به آن، پاسخ خود را مي‌يابيم: 

۱ - ما از اين‌ها مي‌پرسيم در كجاي دنيا افرادي كه از طرف مردم رهبر رييس جمهور، را برمي گزينند. در همه علومي كه مربوط به كشورداري است، تخصص دارند؟

 ۲ - آنچه براي رهبر لازم است اين است كه در مساله مديريت و تدبير امور جامعه، آگاهي داشته باشد، و در اجراي امور با نظارتي دقيق، با مشورت از متخصصان گوناگون، به شناخت لازم برسد، زيرا آن چه بر عهده رهبر است، اجراي احكام كلي الهي و حكم در امور جزيي با مشورت اهل خبره در موضوعات و متعلقات آن‌ها است، او مديريت جامعه را برعهده مي‌گيرد، و شناخت امور جزيي در مسائل اجرايي از رهگذر متخصصان و كارشناسان براي او حاصل مي‌شود. و چنين كاري با توجه به وجود «مجمع تشخيص مصلحت در كنار رهبري، مديريت و مدیریت رهبري را تكميل خواهد كرد.

 در قانون اساسي در اصل ۱۰۹ شرايط و صفات رهبري در دو بند مشخص شده است: «۱ - صلاحيت علمي و تقوايي لازم براي افتا و مرجعيت ۲ - بينش سياسي و اجتماعي و شجاعت و قدرت و مديريت كافي براي رهبري. » روشن است كه مفهوم اين دو بند با آن چه گفتيم قابل اجرا است.

پی نوشتها:

1.تفصيل و تحليل ولايت مطلقه فقيه، از انتشارات گروهك نهضت آزادي، ص ۳۸