موضوع: "انقلاب اسلامی"

برگشت از راه انقلاب؛ به ضرر خودِ انسان

برگشت از راه انقلاب؛ به ضرر خودِ انسان

جوان‌های امروز ما، جوان‌های نسل معاصر ما و جوان‌هایی که در آینده خواهند آمد، بدانند راه انقلاب، راهی است که احتیاج دارد به عزم، به ایمان، به ثبات قدم. بعضی این ثبات قدم را دارند، بعضی در بین راه برمی گردند؛ البته این‌ها به ضرر خودشان عمل می‌کنند؛ (فَمَنْ نَکَثَ فَإِنَّما ینْکُثُ عَلی نَفْسِهِ) [1] آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفته اند و تا اواخر روز، روزه را حفظ می‌کنند؛ اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب، طاقتشان تمام می‌شود و افطار می‌کنند. این مثل همان کسی است که از اولِ روز، روزه نگرفته است. باطل کردن روزه در هر زمانی از ساعات روز باشد، ابطال روزه است. در راه انقلاب اگر ثبات قدم وجود نداشت، اگر پیوستگی حرکت وجود نداشت، انسان رابطه اش با انقلاب قطع می‌شود. این بی وفایی به انقلاب است. [2]

پی نوشتها:

[1]: . فتح، ۱۰.

[2]: . بیانات در مراسم نوزدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)، ۱۴خرداد۱۳۸۷.

منبع:فجر بیداری انقلاب اسلامی - اداره تولیدات فرهنگی - صفحه ۷۷

حضور در میدان برای صیانت از انقلاب

حضور در میدان

توقع دشمنان اسلام و دشمنان ایران این بود که مردم بعد از یک سال دو سال پنج سال، خسته بشوند، یادشان برود، از انقلاب دست بکشند؛ کمااینکه در بسیاری از انقلاب‌های دنیا همین اتفاق افتاده است. اینکه من می‌گویم بسیاری، در واقع باید گفت همه. در این انقلاب‌هایی که در دویست، دویست وپنجاه سال اخیر در دنیا اتفاق افتاده است، تا آنجایی که بنده سراغ دارم، همه جا همین جور بوده است. بعد از گذشت یک مدتی آب‌ها از آسیاب افتاده است و آن موج انقلاب فروکش کرده و تمام شده و برگشته به حالت سابق.
بنده به یک کشوری رفتم زمان ریاست جمهوری. یک کشور انقلابی که هفت هشت ده سالی بود انقلاب کرده بودند. رئیس آن کشور هم جزوِ همان عناصر انقلاب کننده بود. وقتی ما رفتیم آنجا. وقتی من وارد شدم به آنجایی که مارا بردند به عنوان ضیافت و به عنوان مهمانی و این ها، دیدم عیناً همان وضعیتی که حاکم استعمارگر قبلی که پرتغالی بوده است، آنجا مستعمرۀ پرتغال بود، با آن وضع زندگی می‌کرده است، عیناً همان وضع وجود دارد! هم از لحاظ تشریفات ظاهری، هم از لحاظ احترامات، هم از لحاظ آداب. هیچی فرق نکرده است؛ یعنی اولی که این‌ها سر کار آمدند، این جور نبوده است، بعد به تدریج مغلوب عادات مستکبرین و مستبدینِ قبل از خودشان شدند و همان وضعیت را انجام دادند.
انقلاب اسلامی مغلوب نشد. جمهوری اسلامی مغلوب نشد. آن کسانی که می‌خواستند عادات قبلی، سنن قبلی، شیوۀ قبلی را بر این کشور و بر این انقلاب تحمیل کنند، نتوانستند و انقلاب همچنان حرف اسلام را می‌زند، حرف انقلاب را می‌زند، حرف استقلال را می‌زند، حرف ایستادگی ملی را می‌زند، حرف توسعۀ درون زای کشور را می‌زند، حرف عدل را می‌زند و برای این اهداف بزرگ تلاش می‌کند و کار می‌کند. همۀ این‌ها مسائل انقلاب است. این‌ها چیزهای مهمی است. این یک واقعیتی است. [۱]

پی نوشت:
[۱]: . بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۵اسفند۱۳۹۲.

منبع:فجر بیداری انقلاب اسلامی - اداره تولیدات فرهنگی - صفحه ۷۶

دشمن ظالم و یار مظلوم بودن؛ راهبرد کلی نظام جمهوری اسلامی

دشمن ظالم و یار مظلوم بودن؛ راهبرد کلی نظام جمهوری اسلامی

آنچه ما تصور می‌کنیم که وظیفۀ ماست، وظیفۀ مجموعۀ مسئولان کشور است، وظیفۀ دولت جمهوری اسلامی است؛ این است که این سه مؤلفۀ بزرگ را برای همۀ تصمیم گیری‌ها و همۀ اقدام‌ها در نظر داشته باشد:
مؤلفۀ اول عبارت است از آرمان‌ها و اهداف نظام جمهوری اسلامی که این اهداف و آرمان‌ها مطلقاً نبایستی از نظر دور بشود که آرمان نظام جمهوری اسلامی را می‌شود در جملۀ کوتاه «ایجاد تمدن اسلامی» خلاصه کرد….
مؤلفۀ دوّم عبارت است از راه‌هایی که ما را به این اهداف می‌رساند؛ [یعنی] راهبردهای عمومی و کلی. این راهبردها را بایستی شناخت. تکیۀ بر اسلامیت، ملاحظۀ ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون. اینکه فرمود: «کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً» [1]
این یک وظیفه است. این یک راهبرد کلی است.
راهبرد تکیه به آراء مردم و آنچه که مردم سالاری را تشکیل می‌دهد و راهبردهایی ازاین قبیل، این‌ها سیاست‌های کلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمان ها: کار عمومی، تلاش عمومی، ابتکار عمومی، وحدت ملی و ازاین قبیل چیزهایی که وجود دارد. [2]

پی نوشتها:

[1] . با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار (نهج لبلاغه، ترجمۀ سیدجعفر شهیدی، نامۀ ۴۷).

[2]. بیانات در دیدار با رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۴شهریور۱۳۹۲.

منبع:فجر بیداری انقلاب اسلامی -اداره تولیدات فرهنگی- صفحه ۶۰

انقلاب و تحول در رسانه ملی رادیو و تلویزیون و سینماها

تحول در رسانه ملی رادیو و تلویزیون و سینماها

از میان رسانه‌های جمعی، تلویزیون چه در جهت مثبت یا منفی بسیار اثرگذار است. حضور تلویزیون در همه خانه‌ها و وسیع بودن دامنه و بُرد آن، تأثیر غیرمستقیم بر بیننده، سمعی و بصری بودن آن، اشتغال یک یا چند ساعته اکثریت مردم به تماشای آن در روز و تنوع مخاطبان آن از نظر سنی، نشان دهنده اهمیت این رسانه است. حضرت امام خمینی رحمه الله در سخنی می‌فرماید:
رادیو و تلویزیون از تمام رسانه‌هایی که هست، حساس تر است. رادیو تلویزیون می‌تواند یک مملکت را اصلاح کند و می‌تواند به فساد بکشد. این را نه روزنامه می‌تواند، نه سینما می‌تواند، نه تئاتر می‌تواند، نه تبلیغات لفظی که در منابر است می‌تواند، برای اینکه اینهاهمه شعاعشان محدود است. [۱] رادیو و تلویزیون یک دستگاهی است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیادی دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح… تمام مطبوعات این طور است. منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است. [۲]
متأسفانه رژیم پهلوی از این رسانه پر اهمیت در جهت منفی و تخریبی آن بهره می‌گرفت. تلویزیون با نمایش تصاویر مستهجن و ضداخلاقی و فیلم‌های مبتذل و گمراه کننده، شوهای مستهجن، پخش موسیقی و رقص و آوازهای حرام، بر افراد جامعه و به ویژه نسل جوان اثر ویرانگری داشت. ترویج فرهنگ منحط غربی، ترویج روابط نامشروع و ضداخلاقی بین زنان و مردان، ترویج فرهنگ بی حجابی و بی عفتی، معرفی و تبلیغ افراد فاسد و منحرف از قبیل خواننده ها، هنرپیشه‌ها و رقاصه‌های داخلی و خارجی به عنوان الگو، تحریک و تقویت روحیه شهوانی و حیوانی، بی حرمتی به شخصیت زن و استفاده از او به عنوان ابزار تبلیغاتی برای پر کردن جیب سرمایه داران، از پی آمدهای برنامه‌های این رسانه بود. خوش بختانه با پیروزی انقلاب، این وضعیت اسفناک پایان یافت و رادیو و تلویزیون با ارائه برنامه‌های سازنده و مفید در جهت رشد و تعالی مردم، گام‌های مؤثری برداشتند.
سینماها نیز یکی دیگر از محیط‌های فاسد و ضداخلاقی دوران رژیم پهلوی بودند، انحطاط و فساد اخلاقی در سینماها بیش از رادیو و تلویزیون بود. هم فضا و محیط سینماها، فضایی بسته ومستعد برای انواع آلودگی‌ها و اختلاط نامشروع زنان و مردان و دختران و پسران جوان بود و هم فیلم‌هایی که نمایش داده می‌شد، پر از صحنه‌های زشت و مستهجن بود. فساد این گونه فیلم‌ها به گونه ای بود که ناگزیر بودند تماشای آن را در الظاهر برای اشخاص کمتر از ۱۸ سال ممنوع کنند. هر چند این ضابطه در عمل رعایت نمی شد و بسیاری از دختران و پسران نوجوان نیز به تماشای این گونه فیلم‌ها می‌پرداختند؛ زیرا روزنامه‌ها نیز سرشار از آگاهی‌های تبلیغاتی سینماها و دعوت مردم به تماشای فیلم‌هایی بود که تماشای آن برای اشخاص کمتر از ۱۸ سال ممنوع بود. البته این فیلم ها، آثار تباه کننده شدیدی بر زنان و مردان به ویژه جوانان جامعه داشت. بسیاری از روابط نامشروع و ضداخلاقی نقش بسته بر پرده سینما، برای جوانان جنبه آموزشی داشت و جوانان را به تقلید از اعمال و کردار آنها در جامعه و محیط خانوادگی وا می‌داشت. پیروزی انقلاب به این مفسده هم پایان داد. امروز به برکت انقلاب اسلامی، فیلم‌های سالم و مفید زیادی در سینماها به پرده نمایش در می‌آید.

پی نوشتها:

[۱]: آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آرای حضرت امام، ص ۲۴۰.
[۲]: همان، ص ۲۳۶.

منبع:ارمغان انقلاب: تلخیصی از نود ودو دستاورد انقلاب اسلامی ایران - سید حسین اسحاقی - صفحه ۱۳۰

انقلاب و خودباوری فرهنگی

خودباوری فرهنگی


اصلاحات فکری و تحولات اندیشه ای از مسائل مهم و ریشه ای در هر دگرگونی بنیادی و انقلاب است. تا اندیشه اصلاح نشود، هیچ تحولی صورت نمی گیرد. خودباختگی فرهنگی در دوران گذشته فضایی به وجود آورده بود که مردم می‌پنداشتند از نظر فرهنگی، حقیر و بی محتوا هستند و برعکس، غرب، فرهنگی شایسته و مترقی و برتر دارد. پس باید پیرو آن فرهنگ باشند. این خودباختگی فرهنگی در دانشگاه ها، مدارس، اداره ها، اجتماع، خانواده، کارخانه ها، مؤسسات و سازمان‌ها حاکم بود. بسیاری از مردم پذیرفته بودند که باید مثل غربی‌ها فکر کنند، مثل آنها لباس بپوشند و در سخن گفتن، اصطلاحات غربی را به کار بگیرند و حتی نام فرزندان و کالاهایشان غربی باشد. در نگاه آنان، زندگی بی بندوبار و خلاف عفتِ غربی، ملاک عمل بود. رژیم پهلوی به یاری استکبار غرب، برای القای این تفکر در ذهن مردم ایران، برنامه ریزی می‌کرد و مردم را شیفته فرهنگ غرب می‌ساخت تا مردم همیشه با حقارت، دست نیاز به سوی غربی‌ها دراز کنند و سرسپرده باشند.
حضرت امام در وصیت نامه سیاسی الهی خود با تلخی شدید، از این وضعیت اسفبار یاد می‌کند:
«از جمله نقشه‌ها که مع الأسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیز ما گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش و غرب زده و شرق زده نمودن آنان است، به طوری که خود را و فرهنگ و قدرت خود را به هیچ گرفتند و غرب و شرق، دو قطب قدرتمند را نژاد برتر و فرهنگ آنان را والاتر و آن دو قدرت را قبله گاه عالم دانستند و وابستگی به یکی از دو قطب را از فرایض غیرقابل اجتناب معرفی نمودند و قصه این امر غم انگیز، طولانی و ضربه‌هایی که از آنان خورده ایم و اکنون نیز می‌خوریم، کشنده و کوبنده است. تا این غرب زدگی و شرق زدگی در ملت ما است، هیچ امیدی به اصلاحات نیست. ما باید تمام همتمان را صرف کنیم که خودمان را از این وابستگی فکری بیرون بیاوریم.» [۱]
پیروزی انقلاب اسلامی به دوران حقارت بار خودباختگی فرهنگی پایان داد و ملت ایران به این رشد و آگاهی رسید که با تکیه بر فرهنگ خودی و اسلامی می‌تواند به وابستگی‌ها پایان دهد. رهبر معظم انقلاب در مورد این دستاورد می‌فرماید:
«یکی از بت‌هایی که استعمار در طول دوران‌های متوالی روی آن در همه ملت‌های عقب افتاده کار کرده بود، بت برتری نژاد سفید و نژاد اروپایی و امریکایی بر نژادهای آسیایی و افریقایی و امریکای لاتین است. احساس حقارت در ملت‌ها را زنده کرده بودند. امروز در بسیاری از ملت‌ها متأسفانه هنوز بقایای آن هست و در مقابل آمریکایی‌ها احساس حقارت می‌کنند. »[2]
خودباوری فرهنگی، زمینه از بین بردن وابستگی فرهنگی را فراهم کرد و زمینه ساز استقلال فرهنگی کشور شد.

پی نوشتها:

[۱]: در جست وجوی راه از کلام امام، دفتر دهم، ص ۲۴۴.
[2]: خطبه نماز جمعه، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۸/۱۱/۱۳۶۵.
منبع:کتاب ارمغان انقلاب: تلخیصی از نود ودو دستاورد انقلاب اسلامی ایران -سید حسین اسحاقی - صفحه ۱۱۱

1 3