موضوع: "ولادت حضرت زینب(سلام الله علیها)"

نظر آیت الله بهلول در باره چای

ایشان به چای نظر بسیار منفی داشتند  و می  فرمودند  که سراسر  ضرر است  و این  یک  توطئه  از طرف بیگانگان  است . ناپلئون به ملت خود  گفته بود  اگر می خواهید ملت های  مسلمان  را از  پا در  آوریم   هر  خانواده فرانسوی  یک صندوق  در منزل  خود نصب کند  واگر خرج  روزانه شان  از فلان  مبلغ  فراتر  رفت  مبلغی  را به عنوان  جریمه در صندوق  بیندازد .

   با توجه به دشمنی  مردم  فرانسه  با مسلمانان ، ازاین طرح استقبال شد  . بعد از مدتی ناپلئون  دستور می دهد  مبالغ جمع شده را  که مبلغی هنگفت بوده ، درکشورهای مسلمان  مدرسه  ودرمانگاه   بسازند  و بعد  از  ساخته  شدن  آنها گفته  بود  : حالا   همه را  با فرهنگ   استفاده  از چای  آشنا  می کنیم   ، کودکانشان   و بزرگ سالانشان  ، و گفته بود   هروقت  دیدید  آنها  صبح  از خواب بیدار شدند  و قبل  از  هرچیز  چای  طلب  نمودند  ما به  مقصد  خود  رسیدیم

طلبه

 

«بسم الله الرحمن الرحیم »

 

رویا محمدی طلبه ی پایه ی سوم از حوزه ی علمیه ی امام خمینی (ره) استان کرمانشاه

 

  • v -1 انگیزه ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه (س) چیست ؟

همانطور که می دانیم دشمنان اسلام هر روز به شکلی به دنبال ایجاد شبهه و تضعیف شخصیت آسمانی و ملکوتی آن حضرت هستند ، که از جمله ی آن می توان به موجی که در مجامع ضد دینی راه افتاده و مسئله ی ازدواج های پیامبر را نزد مسلمان ها به چالش می کشند ، اشاره کرد .

لازم است بدانیم که این موج ، چیز جدیدی نیست و نزد مخالفان اسلام وعده ای از مستشرقان سابقه ای دیرینه دارد که ازدواج های پیامبر اسلام را  دستاویز تهمت های ناجوانمردانه قرارداده و آن را به هوس بازی و شهوت رانی تفسیر کرده اند . جالب اینکه با بررسی تاریــــخی ازدواج های آن حـــضرت ، نیز همه ی آنان به سنگ می خورد ؛ اما با این حال از هیچ تلاشی برای تحریف شخصیت پیامبر اسلام (ص) در نزد جوانانی که اطلاعاتشان از تاریخ اسلام ضعیف است فروگذار نمی کنند .

یک بررسی منصفانه نشان می دهد که این ازدواج ها ، هرگز انگیزه ی عادی نداشته و منظور پیامبر (ص) از آنها معمولا” رعایت جهات ســــیاسی و اجتـــــماعی و در نهایت ، مصـــالح اسلام بوده است .برخی از آن زنان ، بی سرپرست و بیوه بودند که پیامبر (ص) در پوشش ازدواج ، آنها را تحت سرپرستی قرارداد . برخی دیگر به قبایل و عشره های بزرگ وابستگی  داشتند و هدف پیامبر (ص) جلب حمایت قبایل یا خاندان آنها بود . در بعضی موارد نیز مبارزه با برخی سنت های غلط جاهلی مورد نظر بوده است .

پیامبر (ص)در سن 25 سالگی ، یعنی دوران شور و هیجان جوانی با خدیجه ازدواج کرد و مدت 25 سال  با او به سر برد ، معروف این است که خدیجه هنگام ازدواج 40 ساله بود و 15 سال پیش از عام الفیل ، قدم به عرصه ی وجود نهاده است . ولی بعضی کمتر از این نوشته اند . وی قبلا” دو شوهر کرده بود ، به نام های « عقیق بن عاءذ» و « ابوهالة مالک بن بناش التمیمی » که رشته ی زندگی هر به وسیله ی مرگ پاشیده شده بود.

طبیعتا” او نشاط و جوانی را در زندگی های قبلی از دست داده بود . با اینکه دوشیزگان و زنان زیبای عرب ، به خاطر موقعیت پیامبر (ص) به همسری وی مباهات می کردند ، اما تا خدیجه زنده بود ، او با هیچ دوشیزه یا زن دیگری چه جوان و چه پیر ازدواج نکرد . بی شک اگر پیامبر اکرم (ص) مرد هوس رانی بود ، نمی توانست در این مدت طولانی آن هم با توجه به فرهنگ عربستان که تعدّد زوجات کاملا” رایج بود و مانعی نداشت ، از همسری زنان جوان خوداری کند . جان دیونپورت می گوید : آیا ممکن مردی که به شهوت توجهی بسیار دارد، در چنان کشوری که تعدد زوجات عمل عادی شمرده می شـــد ، برای مدت 25 سال به یک زن قانع باشد ؟

 

و اما در پاسخ به این سوال که انگیزه ی ازدواج پیامبر (ص) با حضرت خدیجه چه بوده است ؟ ابتدا باید شخصیت بلند مرتبه و بزرگ حضرت خدیجه (س) را مورد بررسی قراددهیم . بی تردید ازدواج یکی از ثروتمندان عرب ، با جوانی که از مال دنیا بهره چندانی ندارد ، نمی تواند ریشه در دلایل و انگیزه های مادی داشته باشد . بنابراین در ریشه یابی این جریان باید جهات معنوی را دنبال کرد . آیت الله بحانی در کتاب ، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص)، به چهار نمونه از علل ظاهری و باطنی این ازدواج اشاره می کند که آنها را به طور خلاصه بیان می کنیم :

 

  • v 1- چنانکه می دانید پیامبر اکرم (ص) پیش از ازدواج با حضرت خدیجه (س) زمام تجارت وی را بر عهده داشت . ابوطالب که خود بزرگ « قریش » بود و به سخاوت و شهامت و قناعت طبع معروفیت داشت ؛ وضع دشوار زندگی برادر زاده ، او را وادار نمود که برای وی شغلی در نظر بگیرد . از این لحاظ ، به برادر زادۀ خود چنین پیشنهاد کرد : « خدیجه » دختر « خویلد » که از بازرگانان قریش است ؛ دنبال مرد امینی می گردد که زمام تجارت او را بر عهده بگیرد ، و از طرف او در کاروان ِ بازرگانی « قریش » شرکت کند ، و مال التجاره او را در شام به فروش برساند ، چه بهتر ، ای محمد خود را به وی معرفی نمایی

 ( بحارلانوار ، جلد 16 ، ص 22 ) .

مناعت و بلندی ِ روح پیامبر ، مانع از آن بود که مستقیما” بدون هیچ سابقه و درخواستی ، پیش « خدیجه » برود و چنین پیشنهادی کند . از این لحاظ به عمومی خود چنین گفت : شاید خودِ خدیجه  دنبال من بفرستد ، زیرا می دانست او در میان مردم به  لقب « امین » معروف است . اتفاقا” جریان نیز همین طور شد .

 وقتی « خدیجه » از مذاکرات ابوطالب با پیامبر آگاهی پیدا کرد ؛ فورا” کسی را به دنبال پیامبر فرستاد و گفت : چیزی که مرا شیفتۀ تو نموده است ، همان راستگویی ، امانت داری و اخلاق پسندیدۀ تو است ، و من  حاضرم دو برابر آنچه به دیگران می دادم ، به تو بدهم و دو غلام خود را همراه تو بفرستم که در تمام مراحل فرمانبردار تو باشند . ( سیده ی ابن هشام ، جلد 1 ص 158 و کامل ابن اثیر ، جلد 2 ص 24 )

رسول خدا (ص) ، جریان را برای عموی خود بیان کرد . وی در پاسخ چنین گفت : این پیش آمد وسیله ای است برای زندگی که خدا آن را به سوی تو فرستاده است . در اینجا از یادآوری نکته ای ناگزیریم و آن اینکه : آیا پیامبر (ص) در کاروان قریش به عنوان « اجیر خدیجه » شرکت نمود ، یا کار به صورت دیگر بود و آن اینکه : پیامبر ، قرار بست که در منافع کالاهای بازرگانی سهیم گردد ، و جریان به صورت عقد « سفاربه » انجام گرفت . مقام وموقعیت بیت های شخصی ، عزت نفس و مناعت طبع پیامبر ، ایجاب می کند که جریان به صورت دوم انجام گیرد ، نه بصورت اجیری و این مطلب را دو چیر تأیید می کند : اولا” در پیشنهاد ابوطالب ، کلمه ای که حاکی از « اجیر شدن » برادرزاده اش باشد ، نیست . بلکه او با دیگر بردارهای خود قبلا” چنین مذاکره کرد و گفت  برخیزیم برویم خانۀ « خدیجه » از او بخواهیم که مالی در اختیار « محمد » بگذارد ، تا او با آن تجارت کنده .

 ( بحالانوار ، جلد 16 ، ص 22 )

ثانیا” : یعقوبی ، در تاریخ خود می نویسد :

هرگز پیامبر در طول عمر خود اجیر کسی نگردید .( تاریخ یعقوبی ، ج 2 ، ص 16 ، چاپ نجف ) .

کاروان « قریش » آماده ی حرکت شد . کالاهای بازرگانی  « خدیجه » نیز در آن بود . در این هنگام « خدیجه » شتری را هوار و مقداری کالای گرانبها در اختیار وکیل خود گذارد ، و ضمنا"به دو غلام خود دستور داد ، که در مقام مراحل کمال ادب را به جا آوردند ، و هر چه او انجام داد ، ابدا ” اعتراض ننمایند و در هر حال مطیع او باشند . بالاخره کاروان به مقصد رسید و همگی در این مسافذت سودی بردند ، ولی پیامبر (ص) پیش از همه سود برد ؛ و چیز هایی نیز ، برای فروش در بازار « تهامه » خرید .

کاروان « قریش » ، پس از پیروزی کامل  ، راه مکه را پیش گرفت . جوان «قریش » در این سفر ، برای  بار دوم از دیار عاد و ثمود گذشت .سکوت مرگباری که در محیط زندگی آن گروه سرکش حکمفرما بود ؛ او را بیشتر به عوالم دیگر متوجه نمود . علاوه بر این ، خاطرات سفر سابق تجدید شد . به یاد روز یافتاد که همراه عموی خود ، همین بیابانها را پشت سر می نهاد .

کاروان قریش به مکه نزدیک شد ، » میره غلام ِ خدیجه ، روبه رسول خدا (ص) نمود و گفت : چه بهتر شما پیش از ما وارد « مکه » شوید ، و » خدیجه » را از جریان تجارت ، و سود بی سابقه ای که امسال نصیب ما گشته است ، آگاه سازید .

پیامبر در حالی که « خدیجه » در غرفه خود نشسته بود ، وارد مکه شد . « خدیجه » به استقبال او دوید ، و او را وارد غرفه نمود ، پیامب با بیان شیرین خود ، جریان کالاها را تشریح کرد ، چیزی نگذشت که « میرها » وارد شد . ( الخرج ص 186 ، و بحالانوار ج 16 ص 4 » غلام « خدیجه » میره آنچه را در این سفر دیده بود ؛ که مقام آنها بر عظمت و معنویت محمد امین (ص ) گواهی می داد ، برای خدیجه موبه مو تعریف کرد . از جمله اینکه : امین ، بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا نمود ، آن مرد به او گفت : به لات و عُزی سوگند بخور ، تا من تو را بپذیرم . امین در پاسخ او چنین گفت : پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من ، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی . و نیز میره اضافه نمود که : در « بصری » امین ، بر منظور استراحت زیر سایه درختی نشست در چنین هنگام ، چشم راهبی که در صومعه خود نشسته بود به این افتاد ، و آمد از من نام او را پرسید . سپس چنین گفت : « این مرد که زیر سایه درخت نشسته است ؛ همان پیامبری ست که در تورات و انجیل درباره ی او بشارتهای فراوانی خوانده ام .

 ( بحالانوار ، ج 16 ، ص 18 ) .

 تا آن روز وضع مالی و اقتصادی رسول گرامی (ص) مرتب نبود ؛ و نوز به کمک های مالی عموی خود ، ابوطالب نیازمند بود . وضع کار و کسب او ، ظاهرا” چندان ریشه دار نبود ف که بتواندهمسری انتخاب کند و تشکیل عائله دهد . سفر اخیر وی به شام ، آن هم به طرز وکالت و نمایندگی از طرف یکی از زنان متمکن سرشناس قریش ( خدیجه ) ، تا حدی وضع مالی و اقتصادی او را تثبیت نمود .

 دلاوری و کاردانی جوان قریش مورد اعجاب خدیجه قرار گرفت ، حاضر شدکه مبلغی را علاوه بر قرارداد ، به عنوان جایزه بپردازد . ولی جوان قریش ، فقط اجرتی را که در آغاز کار معین شده بود دریافت نمود و سپس راه خانه ابوطالب را پیش گرفت و آنچه را در این راه به دست آورده بود ، برای اینکه گشایشی در وضع زندگی ابوطالب پدید آید ف همه را ر اختیار او گذارد . عم.ی چشم به راه ، با دیدن برادرزاده ی خود که یادگار پدر ( عبدالمطلب ) و برادر بود ، اشک شوق در چشمان او حلقه زد ؛ و از پیروزی او در کار تجارت و سودی که عاید او گشته بود بسیار خوشحال گشت و حاضر شد که دو اسب و دو شتر در اختیار برادر زاده بگذارد ، تا به شغل بازرگانی ادامه دهد ،

و از پولی که در این سفر به  دست آورده و همه را در اختیار عمو گذارده بود ، همسری برای او انتخاب کند . در چنین شرایطی ، رسول گرامی (ص) تصمیم قاطع گرفت که همسری به عنوان شریک زندگی انتخاب نماید .

ولی چطور شد این قرعه به نام خدیجه افتاد در حالی که قبلا” پیشنهاد ثروتمندترین رجال قریش را مانند « عقبة بن ابی محیط » ، « ابوجهل » و « ابوسفیان » را درباره ی ازدواج با خود ، رد کرده بود و چه عللی این دو شخص را که از نظر زندگی کاا” مختلف بودند ، بهم نزدیک کرد و آن چنان رابطه و الفت و محبت و معنویت میان آنان پدید آورد که خدیجه تمام ثروت خود را در اختیار محمد (ص) گذارد ،  و در راه توحید و اعلاء کلمه حق مصرف گردید . خانه ای که اطراف آن را کرسیهای عاج نشان و صدف نشان پر کرده بود ، و حریرهای هند و پرده های زربفت ایران آرایش داده بو ، بالخره پناهگاه مسلمانان شد . ریشه این حوادث را باید در تاریخ زندگانی خدیجه (س)جستجو نمود . چیزی که مسلم است این است که : این نوع گذشت ها و فداکاری ها تا ریشه ثابت و پاک معنوی نداشته باشد ، مورت نمی پذیرد . صفحات تاریخ گواهی می دهد که این ازدواج معلول و مولد ایمان خدیجه (س)به تقوی و پاکدامنی و عفت و امانت عزیز قریش بود . شرح زندگانی خدیجه (س) و روایاتی که در فضیلت او وارد شده است ، این مطلب را بیشتر روشن می نماید . خدیجه (س) زنی پاکدامن و عفیف بود ، پیوسته دنبال شوهری متقی و پرهیزکار می گشت از این نظر پیامبر (ص) درباره وی  فرمود : « خدیجه از زنان با فضیلت بهشت است » . اول کس  که از زنان ، به محمد (ص) ایمان آورد ، خدیجه بود. ( امییرمؤمنان ، در خطبه ای که به غربت اسلام در آغاز بعثت اشاره می نماید ، می فرماید : « خانواده مسلمانی در اسلام نبود ، جز خانواده ای که از پیامبر (ص) و خدیجه تشکیل یافته بود و من سومین نفر آنها بودم .( نهج البلاغه ، خطبه قاصعه ).

«ابن اثیر » می نویسد : تاجری به نام « عفیف » وارد مسجد الحرام شد و از اجتماع و عبادت یک جمعیت سه نفری کاملا” در شگفت ماند . دید پیامبر (ص) با خدیجه (س) و علی (ع) مشغول پرستش خدایند . خدایی که مردم آن منطقه ، پرسش او را فراموش کرده اند و به خدایان پیوسته اند . وی برای تحقیق ، با عموی پیامبر (ص) عباس ملاقات کرد و آنچه را دیده بود به وی گفت و از حقیقت او پرسید .

وی گفت : نفر نخست مدعی نبوت و پیامبری و آن زن ، همسر وی خدیجه و نفر سوم فرزند برادرم ، علی است . پس افزود : در روی زمین کسی را سراغ ندارم که پیرو این آئین باشد . جز همین سه نفر . بیان و نقل روایاتی که در فضیلت خدیجه (س) وارد شده است ؛ از حوصله ی گفتار ما بیرون است .

 اما محرک حضرت خدیجه برای ازدواج با این قریش ، یک سلسله جهات معنوی است نه جنبه های مادی . همانطور که گفته شد هنگامی که میره سرگذشت سفر جوان قریش را برای خدیجه (س) بازگو می کند ؛ او کراماتی را که در طول این سفر از او دیده بود ف و آنچه را که از راهب شنیده بود را برای اونقل می کند . خدیجه ، شوق مفرعی که سر چشمه ی آن علاقه به معنویت پیامب (ص) بود را در خود احساس می کند و بی آختیار می گوید : سره ؛ کافی است ف علاقه مرا به محمد دو چندان کردی ، برو ، من تو و همسرت را آزاد کردم و ویست درهم و دو اسب و لباس گرانبهایی در اختیار تو می گذرارم . سپس آنچه را از میره شنیده بود برای ورقة بن نوفل ، که دانای عرب بود ، نقل می کند . او می گوید : صاحب این کرامات پیامبر عربی است . ( سیر ابن هشام ، ج 1 ، ص 26 ).

 

  • v 2 روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و دورادور او را کنیران و غلامان گرفته بودن . یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود . اتفاقا” جوان قریش از کنار منزل آنها گذشت و چشم دانشمند یهود به پیامبر (ص) افتاد . فورا” از خدیجه درخواست نمود ؛ که از محمد تقاضا کند از مقصد خود منصرف شود وچند دقیقه در این مجلس شرکت نماید . رسول گرامی (ص) تقاضای دانای یهود را که مبنی بر نشان دادن علائم نبوت در بدن او بود پذیرفت . در این هنگام ، خدیجه رو به دانشمند یهودی کرد و گفت : هر گاه عموهای او از تفتیش و کنجکاوی تو آگاه کردند عکس العمل بدی نشان می دهند . زیرا آنان از گروه یهود به برادرزاده ی خود هراسانند .

 در این موقع ، دانای یهود گفت : مگر می شود به محمد کسی صدمه ای برساند ! در صورتی که دست تقدیر ، او را برای ختم نبوی و ارشاد مردم پرورش داده است . خدیجه گفت : از کجا می گویی که اوحائز چنین مقام می شود ؟ وی گفت : من علائم پیامر آخر الزمان ا در تورت خواندهام ؛ و از نشانه های او این است که پدر و مادر او می میرند ، و جد و عموی از او حمایت می نمایند و از قریش زنی را انتخاب می نماید که سیده قریش است . پس اشاره به خدیجه نمود و گفت : خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به  دست می آورد . ( بحاذالانواذ ، جلد 1 /ف ص 19 ).

 

  • v 3- ورقة بن نوفل ، عموی خدیجه ، از انایان عرب بود و اطلاعات فراوانی درباره ی کتب عهدینداشت و مکرر می گفت که : مردی از میان قریش ، از عرب خدا برای هدیات مردم برانگیخته می شود و یکی از ثروتمندترین زنان قریش را می گیرد . و چون خدیجه ، ثرتمندترین زنان قریش بود ؛ از این لحاظ گاه و بیگاه به خدیـــــجه می گفت : روزی فرا می رسد که تو با شریــــترین مد روی زمین وصلت می کنی !

 

  • v 4-خدیجه ، شبی در خواب دید : خورشید بالای مکه چرخ خورد و کم کم پایین آمد و در خانه ی او فرود آمد . خ.اب خود را برای ورقة بن نوفل نقل کرد . وی چنین تعبیر کرد با مرد بزرگی ازدواج خ.اهی نمود که شهرت او عالم گیر خواهد شد .

اینها جریان هایی است که بعضی از مورخان نقل نموده اند و بسیاری از کتب تاریخی نیز ثبت شده است و در حقیقت این مسائل نیز باعث شده بود که بنابر نقل برخی از مورخان پیشنهاد ازدواج را خود به حرت خدیجه (س)  ارائه کند . چنانچه نقل شده : وکانت خدیجه امراة حازقة شریفة لبینة ، مع اراد الله بها من کرامة ، فلما اخبرها میسرة بما اخبرها و بعثت الی رسول الله (ص) فقالت : له ، فیما یزعمون کانت خدیجة یومئذ اوسطناء قریش نسباواعظمهن شرفا و اکثرمن ما لا ، کل قومها کان حریصا علی ذلک فها لوتیدر علیه ( سیره ابن هشام ، ج 1 ، ص 189 ) : یعنی خدیجه زنی دوراندیش و شریف و خردمند بود ، گذشته از آنکه خدای سبحان نیز اراده بزرگواری آن زن را فرموده بود ، و بدین جهت بود که چون میره آن گزارش را بدو داد و نزد رسول (ص) فرستاد و چنانچه گفته اند پیغام داد که ای عموزاده : من به خاطر خویشاوندی و شرافت خانوادگی شما و امانت و حسن خلق و راستگویی که در شخص شما وجود دارد به ازدواج با شما علاقمند شده ام و به این ترتیب خود را بر آن حضرت عرفه داشت پیامبر (ص) نیز پاسخ دا که لازم است عموهای خود را از این کار آگاه سازد و با مشورت آنها این کار را انجام دهد . حضرت خدیجه در آن روز از نظر نسب در میان زنان قریش از دیگران برتر و شرافتمندتر و از نظر ثروت ثروتمندتر بود و همهی مردان مکه علاقمند به ازدواج با او بودند . ( سیره ابن هشام ، ج 1 ف ص 204 )

« محمد ! شبستان زندگی خود را با چراغ همسر روشن نمی کنی ؟ هر گاه من تو را به زیبایی و ثروت ، شرافت و عزت دعوت کنم می پذیری ؟ پیامبر فرمود : منظورت چیست ؟ وی « خدیجه » را معرفی کرد . حضرت فرمود : آیا خدیجه به این کار حاضر می شود ؛ با اینکه وضع زندگی من با او فرق زیادی دارد ؟ نفیسه گفت : اختیار او در دست من است ، و من او را حاضر می کنم . تو وقتی را معین کن ف که وکیل او ( عمربُن اسد ) با شما و اقوامتان دور هم ، گرد آمه و مراسم عقد و جشن برگزار شود . رسول گرامی (ص) با عموی بزرگوار خود ( ابوطالب ) جریان را مذارکره کرد . مجلس باشکوهی که شخصیتهای بزرگ قریش را در برداشت ، تشکیل گردید . اما باید توجهداشت که پیامبر اکرم (ص) نیز گر چه از ثروت محروم بود ، اما اولا” از خاندان معروف قریش بود ، ثانیا” به راستگویی ، امانتداری و اخلاق پسندیده شهرت داشت . چنانکه ابوطالب در مجلس عقد خطبه ای خواند که آغاز آن حمد و ثنای خداست و بادرزاده ی خود را چنین معرفی کرد : برادرزاده ی من ، محمد بن عبدالله ، با هر مردی از قریش موازنه و مقایس شود ؛ بر او برتری دارد . و اگر چه از هر گونه ثروتی محروم است ، لکن ثروت سایه ای است رفتن و اصل و نسب چیزی است ماندنی ( مناقب ،ج1،ص30و بحاالنوار ،ج 16 ،ص16 )

چون خطبه ی ابوطالب مبنی بر معرفی قریش و خاندان هاشم بود ؛ در برابر آن « ورقة بن نوفل بن اسد ) که از بستگان خدیجه بود ، ضمن خطابه ای گفت : کسی از قریش فکر شما نیست ، ما از صمیم دل می خواهیم دست به ریسمان شرافت شما بزنیم عقد نکاح جاری شد و مهریه جچهارصددینار معین شدهه و بعضی گفته اند که مهریه بیست شتر بوده است .

بنابراین در یک نتیجه گیری کلی می توان گفت : که همهی این امور نشان می دهد این ازدواج از هر دو طرف ریشهدر جهاتمعنوی داشته است و به هیچ وجه انگیزه های مادی در آن دخالت نداشته است .  و می توان فهمید که حتی ازدواج پیامبر نیز  یک مجاهدت به منظور اهداف متعالی و برای رعایت مصالح اجتماعی و اسلامی بوده است آیا با یک نگاه منصفنه به تمام شرایط آن روز می توان آن حضرت را به هوس رانی و  غیره متهم کرد ؟ بنابراین این وصلت تصادفی نبوده و به منظور خوش گذرانی و لذت جوییصورت نگرفته است و تنها برای مصالح عالی تر انجام شده است . والسلام علیکم ورحمتة الله و برکاته.

همچنین در این نوشته ها از منابعی همچون تاریخنامه طبری منسوب به بلعمی ، کتاب لب گزه نوشته ی سیده محمد رضا واحدی جلد سوم و همچنین از سایت اینترنتی  نیز برداشت هایی صورت گرفته که امیدوارم راهگشا برای خواستگاهان عزیز باشد .

منبع اصلی : فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام (ص) استاد جعفر بحانی

روز جهانی مبارزه با مواد مخدر و بیان حکم اعتیاد به مواد مخدر

در آیه ی شریفه 195 سوره بقره خداوند می فرماید:

خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید.

سوال: استمال مواد مخدر چه صورت دارد؟

حضرت آیت الله خامنه ای:

غرق کردن نسل جوان در فسادهای گوناگون و اعتیاد به مواد مخدر و سکرآور یک سیاست پیاده شده ی استعمار و استکبار است.

حضرت آیت الله بهجت:

اعتیاد به تریاک و استعمال مواد مخدر که نوعا ضرر عقلائی شخصی دارد جایز نیست.

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی:

استعمال تریاک و مواد مخدر اگر زمینه ی اعتیاد داشته باشد حرام است.

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی:

ضرر اعتیاد به مواد مخدره مسلم است، لذا شرعا حرام است.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی:

استعمال مواد مخدر حرام است.

حضرت آیت الله تبریزی:

تعود به تریاک و امثال آن که موجب اختلال در جامعه است جایز نیست.

حضرت آیت الله سیستانی:

بنا بر احتیاط واجب از استعمال مواد مخدر اجتناب شود.

برگزاری یادواره شهید ناهید کرجو و برپایی نمایشگاه عکس و پوستر باموضوع تاثیر القائات ماهواره و اینترنت بر جوانان

به  مناسبت اعیاد  شعبانیه   وسالروز ولادت شهید  ناهید فاتحی کرجو (شهید شاخص سال) ، یادواره ای  باعنوان  (( فاتحی  فاتح  قله های  صبر و  شجاعت )) با محوریت   تبیین  نقش زنان  دردفاع  مقدس  و با هدف  ارج نهادن   به صبر و استقامت  زنان با ایمان  درعرصه  جهاد اکبر و اصغر ،  عصر روز یکشنبه  مورخ 4/4/91   در محل سازمان بسیج طلاب  وروحانیون کرمانشاه  برگزار گردید .

دراین یادواره  که  110 نفر  از طلاب  و دانشجویان  درآن  حضور  داشتند   سردار ویسی   از مبارزان  دفاع  مقدس  به تبیین   نقش  زنان  در حمایت  از انقلاب  چه با  مجاهدت  خویش   وچه با  ترغیب مردانشان   درسالهای جنگ  تحمیلی  پرداخت  و شهید  ناهید فاتحی کرجو  را الگویی  برای  زنان  دانست  .

سخنران  دیگر یاواره   خانم افسر پلیس ،  پورپرویزی   از معاونت اجتماعی  پلیس  امنیت عمومی  کرمانشاه  به بیان  چگونگی  اوضاع  فعلی  شهر  در عرصه  فرهنگ از منظر  پلیس پرداخت  وباتوجه به هجوم خاموش دشمن  ( ماهواره و اینترنت)  به فرهنگ دینی نکاتی را پیرامون  پیشگیری  از  هجمه های  دشمنان  بخصوص  اعتیاد به  مواد  صنعتی  واثرات آن را  مطرح کرد .

درحاشیه یادواره  نمایشگاهی  از  عکس  و پوستر  با همکاری  پلیس  امنیت عمومی  با   به  تصویر  کشاندن  تأثیرات  جامعه  از القائات   ماهواره  و فاصله گرفتن  جوانان  از فرهنگ  شهادت طلبی  و دین گریزی  برپا گردید  .

اهدا  هدایا  پایان بخش یادواره بود .

استفتاء در مورد (خرید و فروش برگ های ارمغان بهزیستی )از محضر مراجع عظام

سوال:  خرید و فروش برگ های ارمغان بهزیستی و مسابقاتی به این شکل چه حکمی دارد؟

حضرت آیت الله خامنه ای:

اگر درآمد آن صرف در کار خیر شود اشکال ندارد به شرط آنکه شرکت کنندگان نیز پول را به همین نیت بدهند.

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی:

در صورتی که انگیزه ی اصلی برد وباخت باشد ،جایز نیست.

حضرت آیت الله بهجت:

اشکال دارد.

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی:

اشکال دارد.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی:

 اشکال دارد و شبیه بلیط های بخت آزمایی است.

حضرت آیت الله تبریزی:

در صورتی که به قصد کمک به امور خیریه باشد و شرط قرعه کشی نکند، و خود را مطالب نداند مانعی ندارد، و چیزی را که از موسسات غیر شخصی به او بدهند حکم مجهول المالک را دارد.

1 2 ...3 4 6 7