مشروعیت ولایت از دیدگاه غرب«ماکس وبر»

با توجه به مكاتب مي‌توان انواع مشروعيت ولایت را از ديدگاه‌هاي مختلف مورد بررسي قرار داد. اما به خاطر تعدد زياد مكاتب، ما انواع مشروعيت را از ديدگاه متدينين و يا علماي ديني و مشروعيت را از ديدگاه غير متدينين و يا غربي‌ها بررسي مي‌كنيم. انواع مشروعيت از ديدگاه غرب"ماكس وبر” در زمره اولين كساني است كه به منابع اقتدار و مباني مشروعيت مي‌پردازد. او به سه نوع اقتدار و با سلطه يا سيادت مشروع اشاره مي‌كند: 

1.مشروعيت سنتي، 2.مشروعيت قانوني- عقلاني، 3.مشروعيت كراماتي. 

 مشروعيت سنتي توجيه اقتدار بر مبناي آداب و سنن گذشته، در مشروعيت كراماتي (كاريزماتيك يعني نفوذ در قلوب) خصوصيات استثنايي رهبر و در مشروعيت قانوني و عقلاني، مقررات ديوان سالاري و قوانين رسمي اين نياز را تامين مي‌كند. اگر حكمرانان نتوانند تسلط خود را به يكي از سه طريق ياد شده توجيه كنند وسايل نابوديشان فراهم شده و در صورت تداوم عدم مشروعيت ممكن است سرنگون شوند و نوع اقتدار عوض شود. (۱)

بايد گفت: چون امور و حوايج اجتماعي از مسائلي است كه عموم مردم در طول مدت عمر خويش با آن دست به گريبان هستند و شيعيان در عصر ائمه (عليهم السلام) نمي توانسته اند در همه احوال و هر زمان كه بخواهند به ايشان دسترسي داشته باشند؛ در نتيجه امامان عليهم السلام برخي از شيعيان خالص و باسواد دين شناس را انتخاب مي‌كردند كه مردم در چنين شرايطي سوالاتشان را از ايشان بپرسند. به ويژه اين كه عدم دسترسي اغلب شيعيان به آنان در آن زمان و همه شيعيان در عصر غيبت را كه خود از آمدن آن خبر مي‌داده اند را به خوبي مي‌دانستند.

بر اساس آنچه “وبر” مي‌گويد مشروعيت سنتي ممكن است وراثت باشد؛ مانند مشروعيت سلطنت در يك خانواده معين و ممكن است آداب و رسوم قبيله باشد؛ مثل آنچه در بين عشاير مرسوم است كه بزرگ قبيله حاكم قبيله باشد. مشروعيت كراماتي ناشي از استعدادها و قابليت‌هاي فرد است كه قضاوت عمومي جامعه بر اين قرار مي‌گيرد كه كاريزما (او كه محبوب مردم شده است) حق اقتدار و اعمال حاكميت دارد. مشروعيت عقلاني، قانوني ناشي از پيشرفت جامعه مدني است كه با ساز و كارهاي انتخاباتي و آراي اكثريت تحقق پيدا مي‌كند.

 پي نوشت:

 ۱- جامعه شناسي ماكس وبر ص ۶- ۲۴ (مباني مشروعيت ولايت فقيه كواكبيان)

مقبولیت ولایت فقیه ومردم

مقبوليت ولايت فقيه و مردم 

مقبوليت عمومي در دوران ولايت ائمه معصومين - عليهم السلام - شرط به فعليت درآمدن و تحقق خارجي و عيني مشروعيت ولايت آنان مي‌باشد و به دليل عصمت، آن امامان معصوم (عليه السلام) داراي مشروعيت الهي در هر دو جنبه «حقانيت و «قانونيت بوده و راي مردم در ثبوت چنين مشروعيتي تاثيري ندارد.

نقش مردم و مقبوليت عامه در عصر غيبت، براي طرفداران نظريه مشروعيت الهي ولايت فقيه كه ولي فقيه را بلا واسطه منصوب از جانب شارع مي‌دانند، بدون كم و كاست همانند همان نقشي است كه در دوران امامت و ولايت ائمه اطهار (عليه السلام) ايفا مي‌شود. و چون مشروعيت حكومت تنها با نصب الهي تامين مي‌شود، مردم فقط «وظيفه و «تكليف پذيرش ولايت و حكومت فقيه واجد شرايط را بر عهده دارند.

در نقطه مقابل، طرفداران نظريه مشروعيت مردمي ولايت فقيه كه منكر هرگونه نصب الهي براي فقيه عادل هستند معتقدند در عصر غيبت، هر چند مردم نمي توانند به غير واجدين شرايط مراجعه كنند اما براي اعمال حاكميت فقيه واجد شرايط و يا همان جنبه مقبوليت هم چون هيچگونه نصب الهي در كار نيست لذا هيچ اجبار و تكليفي هم در كار نيست بلكه مقبوليت ولايت فقيه صرفا حق مردم است. اما در نظريه ولايت الهي - مردمي فقيه به دليل آنكه در مشروعيت قانوني ولايت فقيه منشا دوگانه اي تصور مي‌شود لذا «مقبوليت عامه، هم «حق مردم است و هم «تكليف آنان. «حق مردم است زيرا مادامي كه مردم نسبت به اعمال حكومت يك فقيه واجد شرايط رضايت نداشته باشند و بر اطاعت وي گردن ننهند، او به دليل آنكه فاقد مشروعيت مردمي است نمي تواند در اين منصب قرار گيرد.

از سوي ديگر، «تكليف مردم است زيرا در صورتي كه مردم نسبت به ولايت فقيه واجد شرايط رضايت داشته باشند و او را براي اين مقام تعيين كرده باشند، چنين فقيهي علاوه بر «مشروعيت مردمي داراي «مشروعيت الهي هم هست در نتيجه اطاعت از او نوعي «وظيفه و «تكليف محسوب مي‌شود. البته ممكن است گفته شود كه در لابه لاي كلمات طرفداران ولايت انتخابي فقيه علاوه بر «حق، از «تكليف مردم هم سخن به ميان آمده است. اما بايد دانست كه بر اساس مفاد نظريه آنان، جز رجوع به افراد واجد شرايط در عصر غيبت براي انتخاب حاكم مورد نظر خويش، تكليف شرعي ديگري متوجه مردم نیست.

نویسنده کتاب:مصطفی کواکبیان .

رابطه هدایت گری و راهبری از دیدگاه امام خمینی(ره)

هدایت گری و راهبری

رهبری تکلیف خود را هدایت مردم می داند و مردمی که خواهان هدایت شدن و رسیدن به کمال و سعادت معنوی هستند از او هدایت می پذیرند.

راهبری و هدایت گری حق و تکلیف رهبران و هدایت شدن و پذیرش هدایت،حق و تکلیف مردم است. امام خمینی(ره) خدا محوری را خاستگاه هدایت شمردند و مهمترین شاخصه ها و معیارهای آن را قیام الله، اخلاص در انگیزه، اخلاص در اندیشه، اخلاص در عمل و خدمت برای خدا دانستند.

منبع:صحیفه امام،ج18،ص126

رابطه خدمت و قدر شناسی رهبری از دیدگاه امام خمینی(ره)

رابطه خدمت و قدرشناسی

بر اساس آموزه های اسلامی و فرهنگ انقلاب اسلامی که در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) تجلی یافته است، وظیفه رهبری خدمت به مردم است و تکلیف مردم قدرشناسی از او و حمایت و پشتیبانی از رهبری است، در مکتب سیاسی امام خمینی(ره) رهبری یعنی خدمت و رهبر یعنی خادم و شعار"ما خدمتگزاریم” را تبدیل به گفتمان رایج کرد.

منبع:سبک رهبری امام خمینی(ره)،عباس شفیعی،ص70

رابطه ولایت و امامت و امت از دیدگاه امام خمینی(ره)

رابطه ولایت و امامت و امت

رهبری ولی امر و امام مردم و اولی به تصرف نسبت به جان و مال آنهاست، به همین خاطر فرمان جهاد می دهد و کشته شدگان را شهید می داند و وعده بهشت و قرب الی الله می دهد،اعمال ولایت،تکلیف رهبری است.اگر از آن شانه خالی کند در پیشگاه الهی مورد سوال قرار می گیرد و نسبت به جامعه مسئول است.

تکلیف مردم ولایت پذیری است،اگر مردم از ولایت پذیری سرباز بزنند مانند صدر اسلام،امام کشی به راه می افتد و حق پایمال می گردد.امام راحل تاکید کردند:به ضرورت شرع و عقل، آنچه در دوره حیات رسول اکرم(ص) و ،زمان امیرمؤمنان علی بن ابیطالب(ع) لازم بود یعنی حکومت و دستگاه اجرا و اداره، پس از ایشان و در زمان ما لازم است.

منبع:کتاب ولایت فقیه،ص30