چرا ولایت فقیه در وجود یک نفر متمرکز شود؟

شبهه :اصل شوراي رهبري و ولايت فقيه مي پرسند: مساله مشورت و شورا در همه مراتب امور اجتماعي و سياسي، يك اصل مهم در اسلام است اصلي كه يك سوره قرآن به نام سوره شوري است و قرآن در دو مورد به آن تصريح نموده، در يك جا خداوند به پيامبرش مي‌فرمايد: «و شاورهم في الامر (۱) در امور با مردم مشورت كن. » و در مورد ديگر، هنگام بيان ويژگي‌هاي برجسته مؤمنان مي‌فرمايد: «و امرهم شوري بينهم (۲) كارهايشان با مشورت، در ميانشان صورت گيرد. » بنابراين چرا ولايت فقيه در وجود يك نفر متمركز شود؟ بلكه بايد به صورت شورايي باشد، و مجموعه اي از فقهاي طراز اول، زمام امور رهبري را به دست گيرند، و به اداره كشور بپردازند، قطعا شور و مشورت نقش اساسي در تشخيص راه بهتر، و اجراي عميق تر دارد.

 پاسخ: گر چه در مساله ولايت فقيه، يكي از راه‌هاي ارائه شده، «شوراي رهبري از چند فقيه است، و گاهي ممكن است ناگزير به آن شد، ولي در اين راستا بايد به چند مطلب توجه داشت: 

۱ - آن چه در دو آيه فوق آمده بيانگر آن است كه رهبر و مردم در امور زندگي و در اجراي امور سياسي و اجتماعي خود باهم مشورت مي‌كنند، و كارها را با هم فكري انجام مي‌دهند كه براي حفظ انسجام و راهيابي به راه بهتر، بسيار مفيد و كارساز است، مانند هم فكري در مسايل اجرايي و اطاعت از رهبر، و پشتوانه فكري و عملي شدن براي مقام رهبري، كه قبلا بدان اشاره شد.

 اما معني آيات فوق اين نيست كه در امر خدا، يا در امر اسلام و يا در امر دين با هم مشورت كنيد، مساله ولايت فقيه به عنوان يك رهبر صالح، يك امر مستقل اسلامي و انتصابي است، و حكم او گرچه بدون مشورت باشد نافذ بوده و بايد همه از آن اطاعت كنند، آن چه كه شايسته مشورت است مشورت مردم با خبرگان براي شناخت فقيه اصلح براي گزينش ولايت او در مسايل اجرايي، ست به عبارت ديگر جمهوريت اسلام با جمهوريت غرب فرق دارد، مشروعيت نظام ما همان اسلام ناب است كه ولايت امامان (ع) و سپس ولايت فقيه از اركان آن مي‌باشد، اما جمهوريت بازوي اجرايي آن است، مشورت گر چه در هر سطحي شايسته است، ولي يك اصل قطعي براي تصميم گيري نيست، بلكه نقش بازو را دارد و پشتوانه است. بنابراين مساله شور و مشورت گرچه يك ارزش مهم است، ولي نه به عنوان يك اصل تعيين كننده، بلكه يك پشتوانه خوب، و بها دادن به افكار مردم و تجديد حيات فكري آن‌ها است، و مربوط به مسايل اجرايي مي‌باشد، چنان كه پيامبر (ص) در جنگ احد، بدر و خندق، با سران سپاه خود در نحوه جنگيدن و مكان آن، به مشورت پرداخت، نتيجه اين كه هرگز الزامي نيست كه بگوييم حتما بايد ولايت فقيه از چند فقيه به صورت شورايي تشكيل شود. وانگهي گرچه مشورت در مراتب ديگر نظام مانند مجلس شوراي اسلامي، شوراي نگهبان، مجمع تشخيص مصلحت، و هيئت دولت و در ميان ارگان‌ها لازم و سزاوار است، ولي مشورت در سطح ولايت، احيانا قدرت تصميم گيري و رسيدن به راي واحد را تضعيف مي‌كند، و نيز احيانا موجب اختلاف و تشتت خواهد شد، با توجه به اين كه مقام ولايت همانند مرجعيت نيست، كه اختلاف فتواي آنها، باعث بروز مشكلي نشود، بلكه با مسايل بسيار مهم مواجه است كه گاهي بايد با قاطعيت و شتاب انجام گيرد، و هيچ گونه دست اندازي از آن جلوگيري ننمايد، در صورتي كه برنامه رهبري به صورت شورايي، در بعضي از موارد موجب دست انداز، بلكه اختلال و وقفه خواهد شد. 

بنابراين، وقتي كه مسايل را با توجه به همه جوانب و در مجموع در ترازوي عقل و رايت بسنجيم، مي‌بينيم حتي الامكان تمركز ولايت فقيه در وجود يك فقيه صالح و شايسته، اصلح و سودمندتر خواهدبود. چنان كه در بينش تشيع، امامان معصوم (ع) هر كدام در عصر خود به تنهايي امام بر مردم بودند، و مقام امامت و رهبري را تنها بر عهده گرفتند مثلا امام حسن (ع) حدود ده سال امامت كرد، امام حسين (ع) در همين عصر حضور داشت، ولي به عنوان يك ماموم و پيرو امام حسن (ع) زندگي مي‌كرد، با اين كه به عقيده ما امام حسين (ع) در عصر امام حسن (ع) نيز معصوم بود، روايت شده: وقتي كه معاويه بر اوضاع مسلط شد، امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و قيس بن سعد انصاري سردار معروف اسلام را فرا خواند، و آن‌ها را ناگزير كرد كه بايد با من بيعت كنيد، امام حسن (ع) ناگزير بيعت (صوري) كرد، وقتي نوبت به امام حسين (ع) رسيد (بااين كه چنين بيعتي را سخت اكراه داشت) از امام خود برادرش پيروي كرده، و بيعت كرد، هنگامي كه نوبت به قيس بن سعد رسيد، معاويه به او گفت: «برخيز و با من بيعت كن. »قيس به چهره امام حسين (ع) نگاه كرد، تا ببيند او چه دستور مي‌دهد، امام حسين (ع) به او فرمود: «يا قيس انه امامي، يعني الحسن عليه السلام (۳) اي قيس! او يعني امام حسن (ع) امام و رهبر من است. » بنابر اين ما بايد از رهبرمان اطاعت كنيم. »توضيح بيش تر اين كه: در آيه مذكور كه خداوند به پيامبرش فرمان مي‌دهد كه با مردم مشورت كن، سپس بدون فاصله مي‌فرمايد: «فاذا عزمت فتوكل علي الله (۴) وقتي كه تصميم گرفتي ترديد نكن و قاطعانه آن را انجام بده. »در اين آيه، مساله مشورت به صورت جمع (و شاورهم) ذكر شده، ولي تصميم نهايي تنها به عهده شخص پيامبر (ص) به عنوان رهبر واگذار شده است (فاذا عزمت) اين اختلاف تعبير بيان گر آن است كه بررسي جوانب گوناگون مسايل اجتماعي بايد به صورت دسته جمعي انجام گيرد، اما هنگامي كه مشورت به يك نقطه رسيد، بايد براي اجراي آن، يك اراده (يعني اراده رهبر) به كار افتد، در غير اين صورت هرج و مرج پديد مي‌آيد، زيرا اگر اجراي يك برنامه به وسيله رهبران متعدد بدون الهام گرفتن از يك سرپرست انجام شود، قطعا با اختلاف و شكست مواجه مي‌گردد، از اين رو در دنياي امروز نيز اجراي امور را به دولت‌ها مي‌سپارند چرا كه تشكيلات دولتي زير نظر يك نفر اداره مي‌شود، و باعث اختلاف نخواهد شد.

پی نوشتها:

۱) آل عمران (۳) آيه ۱۵۹. 

۲) شوري (۴۲) آيه ۳۸. 

3) علامه مجلسي، بحار، ج ۴۴، ص ۶۱. 

۴) آل عمران (۳) آيه ۱۵۹.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.