
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی
تردیدی نیست که دستورات نجات بخش اسلام محدود به زمان معیّنی نبوده و تا قیامت ادامه خواهد یافت. خداوند نیز به تعطیل و مهجور ماندن قوانین اسلام در هیچ زمانی راضی نخواهد بود، از این رو خداوند در هر زمانی برای حفظ آیین مقدّس دین خود رهبرانی از پیامبران و جانشینان آنان علیهم السلام قرار داده است و مردم را بدون رهبر و راهنما نگذارده چنان که میفرماید: « و ما کنّا معذّبین حتّی نبعث رسولاً » یعنی ما هیچ امّتی را کیفر و عذاب نخواهیم نمود تا آن که پیامبر و رسولی برای آنان فرستاده باشیم.
اکنون این نگرانی مطرح میشود که حفظ اسلام و اجرای قوانین حقوقی و جزایی و مالی وعبادی و… آن بدون تشکیلات و نظام و برقراری حکومت اسلامی امکان پذیر نیست از سویی امام زمان علیه السلام به مصالحی در غیبت به سر میبرد و ارتباطی نمی توان با او برقرار نمود.
آیا در چنین شرایطی حفظ اسلام ایجاب نمی کند که در صورت امکان علما و دانشمندان دینی و فقهای شایسته بکوشند و با تبیین و تبلیغات خود مردم را برای انجام این هدف بسیج نمایند؟
و آیا علما میتوانند خود را معذور بدانند و بگویند: اکنون که قدرت در دست حکومتهای طاغوتی و ستمگر است ما وظیفه ای نداریم و تقیّه ایجاب میکند که ما سکوت کنیم و خود را گرفتار دست ستمگران ننماییم؟! پاسخ این سؤال برای هر مسلمان با ایمان و غیرتی روشن است، چرا که نه عقل چنین اجازه ای را میدهد و نه قرآن و نه سخنان وسیره معصومین علیهم السلام آن را صحیح میداند چرا که با نبودن یک نظام و حکومت دینی، جلوگیری از فساد و ظلم و انحراف از دین امکان پذیر نیست و قانون امر به معروف و نهی از منکر میگوید: در حدّ امکان باید از فساد و منکر جلوگیری نمود و گرنه فساد همه جا را احاطه میکند و ستمگران بر مؤمنان سلطه پیدا خواهند نمود و پس از آن از اسلام جز نامی باقی نخواهد ماند و دعا و نفرین خوبان مستجاب نخواهد شد.
بسیار واضح است که خداوند به چنین چیزی راضی نخواهد بود، پیامبر خداصلی الله علیه وآله و اولیای دین نیز به چنین چیزی راضی نخواهند بود، و در این زمان قطعاً امام زمان علیه السلام نیز به چنین چیزی راضی نخواهد بود [۱] از این رو تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت در صورت امکان از اوجب واجبات میباشد حتّی اگر امکان آن نیاز به مقدّمات و فعالیّتهای دراز مدت داشته باشد، تحصیل آن مقدّمات نیز واجب خواهد بود و این یک امر مسلّم و غیر قابل انکاری است، چرا که حفظ اصل اسلام از هر واجبی واجب تر است، و مقدّمه آن نیز عقلاً و شرعاً واجب خواهد بود. جز این که کسی بگوید: حفظ اسلام و اجرای حدود و دستورات آن مربوط به زمان حضور معصومین علیهم السلام است و اگر ما حکومت و دولتی نداشتیم وظیفه ای نداریم!!! والبته چنین سخنی غیر معقول و بر خلاف فرمودههای معصومین علیهم السلام میباشد. بلکه این یک نوع بی تفاوتی و تنبلی و رضایت به فساد و منکر و ظلم و… خواهد بود «أعاذنا اللَّه من ذلک کلّه»[۲]
برای روشن شدن این مسأله باید بگوییم: آیا حدیث «حلال محمدّ حلال إلی یوم القیامه و حرامه حرام إلی یوم القیامه» [3] و سخن امیرالمؤمنین علیه السلام: «کونا للظالم خصماً و للمظلوم نمایند؟ و آیا اگر چنین نکنند، دین خدا مهجور، و حدود الهی معطّل، و بندگان خدا گرفتار، و بدعتها و فسادها آشکار نمی گردد؟ و در چنین زمانی عالم و دانشمند مورد لعنت خدا نخواهد بود؟ و آیا مردم نیز اگر از راهنماییهای علمای شایسته پیروی نکردند و به منکرات و ظلمها و بدعتها راضی شدند و نهی از منکر ننمودند، استحقاق عذاب نخواهند داشت أعاذنا اللَّه منه.
پی نوشتها:
[۱]:عن الباقرعلیه السلام قال: «ویل لقوم لا یدینون بالامر بالمعروف و النهی عن المنکر. و قال علیه السلام: بئس القوم قوم یعیبون الامر بالمعروف و النهی عن المنکر». کافی: ۵ / ۵۶
[۲]: مفاد سخنان مرحوم امام خمینی قدس سره نیز در کتاب ولایت فقیه و در سخنان دیگرشان همین معنا بود، ایشان چون به عنوان یک وظیفه شرعی به حرکت خود ادامه داد و دست ازمبارزه با طاغوت به عنوان یک وظیفه و تکلیف شرعی برنداشت و مردم نیز از او حمایت نمودند، خداوند او را یاری نمود. همانگونه که میفرماید: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا (عنکبوت ۶۹) و نظام جمهوری اسلامی برقرار گردید.
[3]: متن این حدیث در کافی ج ۱ / ۵۸ چنین است: «عن زرارة قال: سألت اباعبداللَّه علیه السلام عن الحلال و الحرام؟ فقال: حلال محمّد حلال أبداً إلی یوم القیامة، و حرامه حرام أبداً إلی یوم القیامة، لا یکون غیره و لا یجیی ء غیره.
منبع: کتاب دفاع از مقام ولایت - سید محمد حسینی بهارانچی - صفحه۸
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط پریساعسکری در 1397/04/19 ساعت 12:40:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |